دیدار اول ..
لینو میرسه خونه
خونه تنها بودم داشتم خودموگول میزدم من واقعا عاشق شدم اه نه
~ دو سال بعد ~
لینو : دیگه خسته شدم واقعا دارم برای فراموش کردنش میرم تراپی نمیدونم باید چه کار کنم . رفتم تو پارک تا یه ذره هوا بخورم
(همچنان ات که حتی اسم لینو هم یادش نمیاد ) آنا تلفن : سلام اتتت میای بریم آب بازی تو پارک
ات : آنا هنوزم بچه ای ( خنده ) ولی معلومه که میام
٫رسیدن پارک ٫
لینو : همینطوری نشسته بودم که صدای خنده ی آشنا و قشنگی رو شنیدم
ات : داشتم آب می پاشیدم به آنا که آب پاشید تو صورتم و بطری از دستم افتاد
ات : ای وای معذرت میخوام
لینو : یه بطری افتاد روم که خیس نشدم پاشدم بالا سرم رو نگاه کردم که دیدم ات بود دلم میخواست پرواز کنم دام میخواست محکم بغلش کنم ولی اگر اینکارو میکردم عصبی میشد و میرفت
لینو : اتتتت ( با ذوق )
ات : چی شما منو از کجا میشناسید ؟
لینو : آن منم همون که دو سال پیش تو ساحل خوردی بهم
ات : اون ببخشید یادم نبود ولی چه جالب که دوباره همدیگر رو دیدیم
لینو : ام میشه شمارتون رو داشته باشم
ات : امم اره یعنی حتما ……………..
لینو : ممنونم
ات : خداحافظ
لینو : خداحافظ
خونه تنها بودم داشتم خودموگول میزدم من واقعا عاشق شدم اه نه
~ دو سال بعد ~
لینو : دیگه خسته شدم واقعا دارم برای فراموش کردنش میرم تراپی نمیدونم باید چه کار کنم . رفتم تو پارک تا یه ذره هوا بخورم
(همچنان ات که حتی اسم لینو هم یادش نمیاد ) آنا تلفن : سلام اتتت میای بریم آب بازی تو پارک
ات : آنا هنوزم بچه ای ( خنده ) ولی معلومه که میام
٫رسیدن پارک ٫
لینو : همینطوری نشسته بودم که صدای خنده ی آشنا و قشنگی رو شنیدم
ات : داشتم آب می پاشیدم به آنا که آب پاشید تو صورتم و بطری از دستم افتاد
ات : ای وای معذرت میخوام
لینو : یه بطری افتاد روم که خیس نشدم پاشدم بالا سرم رو نگاه کردم که دیدم ات بود دلم میخواست پرواز کنم دام میخواست محکم بغلش کنم ولی اگر اینکارو میکردم عصبی میشد و میرفت
لینو : اتتتت ( با ذوق )
ات : چی شما منو از کجا میشناسید ؟
لینو : آن منم همون که دو سال پیش تو ساحل خوردی بهم
ات : اون ببخشید یادم نبود ولی چه جالب که دوباره همدیگر رو دیدیم
لینو : ام میشه شمارتون رو داشته باشم
ات : امم اره یعنی حتما ……………..
لینو : ممنونم
ات : خداحافظ
لینو : خداحافظ
- ۸.۲k
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط